متن دلخواه شما
سه شنبه 2 آذر 1400 ساعت 11:34 | بازدید : 16 | نوشته ‌شده به دست حامد رضایی | ( نظرات )

24 حاشیه بسیار جذاب و خواندنی درباره سری فیلم های جنگ های ستاره ای که حتی هواداران این مجموعه نیز نمی دانند! (بخش دوم)

 

12. در ابتدا تصمیم بر آن بود تا گروه موسیقی NSYNC در قسمت دوم فیلم یعنی "حمله کلون ها" حضور داشته باشند!

 

همان طور که می دانید سری فیلم های جنگ های ستاره ای به این صورت هستند که در ابتدا در سال 1977 شماره چهارم آن ساخته شده است و در ادامه آن شماره پنجم و ششم به ترتیب در سال های 1980 و 1983 ساخته شده اند و بعد از 16 سال بعد از ساخت فیلم شماره ششم، فیلم شماره اول این فیلم (از نظر زمان داستان) در سال 1999 ساخته شده است و سپس به دنبال آن فیلم شماره دوم در سال 2002 و فیلم شماره سوم در سال 2005 ساخته شده اند. به عبارت دیگر فردی که می خواهد داستان این فیلم را دنبال کند باید در ابتدا فیلم شماره اول را که در سال 1999 ساخته شده است ببیند. از آنجایی که در داستان جدای ها در شماره سوم این فیلم از بین می روند بنابراین در شماره های ابتدایی این فیلم تعداد زیادی جدای وجود دارد که هرکدام از آن ها نیازمند بازیگر بودند!

بنابر خواسته دختر جورج لوکاس، تصمیم گرفته شد تا گروه موسیقی به نام NSYNC یک حضور کوتاه به عنوان شوالیه های جدای در این فیلم داشته باشند. حتی آن ها در برخی از بخش های فیلم نیز حضور داشتند و با اندروید ها جنگیدند. جوی فاتون به خاطر می آورد که تنها توصیه کارگردانی که جورج لوکاس به آن ها می کرد این بود که تظاهر کنید در حال جنگیدن با اندرویدها می باشید. متاسفانه، در نهایت در ورژن پایانی فیلم، صحنه های مربوط به جنگیدن آن ها از فیلم حذف شد.

13. نام "اوک" که یکی از گونه ای تخیلی جانداران در داستان فیلم است به هیچ عنوان در فیلم برده نمی شود!

 

یکی دیگر از نکته های مهمی که در این رابطه وجود دارد این است که نام "اوک" ها که یکی از گونه هایی از جانداران موجود در یکی از سیاره های جنگلی در مجموعه فیلم های جنگ های ستاره ای هستند در هیچ کجای این فیلم برده نمی شود. در صورتی که شما خودتان را یکی از هواداران این مجموعه فیلم ها می دانید و در صورتی که فکر می کنید ما اشتباه کرده ایم می توانید خودتان دوباره به این فیلم برگردید و این فیلم را دوباره و دوباره و دوباره نگاه کنید ولی اطمینان داشته باشید که به هیچ عنوان نمی توانید هیچ جای این فیلم بشنوید که کسی نامی از "اوک" ها آورده باشد! "اوک" ها موجوداتی بودند که در داستان فیلم های جنگ های ستاره ای در شماره سوم این فیلم یعنی فیلم "بازگشت جدای" ظاهر شدند و در جنگیدن علیه نیروهای شرور امپراطوری به افرادی که در داستان بودند کمک بسیار زیادی کردند. آن ها بودند که باعث شدند تا بخش زیادی از جنگ هایی که در این قسمت از فیلم هستیم به پیروزی برسد. این در صورتی است که نام "اوگ" در این موجودات تنها از فیلمنامه اصلی گرفته شده است. در فیلم نامه اصلی این فیلم آن ها را به عنوان "موجوداتی عجیب و غریب" معرفی کرده اند که دارای صورت هایی پشمالو هستند و چشمانی دارند که سیاه و بزرگ است و به اندازه ای صورتشان پشمالو است که حتی نمی توانند جایی را نگاه کنند! و نام آن ها نیز "اوک" می باشد!" همین و بس!

اما این که چگونه این موجودات به نام "اوک" توسط تمام طرفداران جنگ های ستاره ای شناخته شدند موضوع جالبی است که داستان جالب تری هم دارد. داستان از این قرار است که بعد از این که این فیلم در سینماها اکران شد، برای تمام شخصیت هایی که در این فیلم حضور داشتند عروسک هایی به بازار آمدند. شخصیت "اوک" ها نیز در بازار عروسک هایی داشتند که نام آن ها بر اساس نامی که در فیلمنامه اصلی بر روی آن ها گذاشته شده بود یعنی همان "اوک" ها بود. اما نکته جالب این داستان این است که عروسک هایی که نام آن ها "اوک" بود سال ها قبل از این که فیلم جنگ های ستاره ای اکران شود در بازار وجود داشت!!! آیا می توانید این معما را خودتان حل کنید؟؟؟!!!

14. "پراگ ها" در شماره هفتم این فیلم در فیلمنامه وجود نداشتند و صرفا برای حفاظت کردن چوباکا از طوطی های دریایی به هنگام فیلم برداری طراحی شده بودند!

 

همان طور که در گذشته اشاره شد، یکی از مهم ترین و معروفترین شخصیت های این فیلم یک موجود پشمالو به نام چوباکا می باشد. این موجود پشمالو موجودی است که برای اولین بار او را در قسمت شماره چهارم این فیلم به نام "یک امید تازه" که مربوط به سال 1977 می باشد مشاهده می کنیم. این موجود پشمالو سعی می کند تا به هان سولو (که نقش او را هاریسون فورد ایفا می کند) کمک کند تا در مبارزه کردن علیه امپراطوری پیروز شود. در تمام مدت این فیلم این موجود پشمالو به کارکترهایی که قهرمانان این فیلم شناخته می شوند کمک می کند تا بتوانند راحت تر کارشان را انجام دهند. البته ناگفته نماند که این "دوست قدیمی" هان سولو خودش را در قسمت هفتم این فیلم نیز نشان می دهد. در حقیقت وقایع این قسمت حدودا 30 سال بعد از وقایع قسمت ششم این فیلم (که مربوط به سال 1983 بود) می گذرد و چوباکا هنوز هم با هان سولو همراه می شود.

یک نکته جالب در رابطه با قسمت شماره هفتم این داستان این است که در این قسمت ما موجوداتی به نام "پاراگ ها" را مشاهده می کنیم که در فیلم تعداد زیادی از آن ها وجود دارند. ولی حقیقت این است که طراحی شدن این موجودات اصلا در فیلمنامه اصلی وجود نداشته است! به عبارت دیگر این موجودات تنها به این دلیل طراحی شده اند از حمله گروهی از طوطی های دریایی که در مکان فیلم برداری زیاد دیده می شدند بر روی چوباکا جلوگیری کنند تا فیلم خراب نشود! در حقیقت آن ها صرفا برای بهتر فیلم برداری شدن فیلم طراحی شده بودند!

15. دارت مائول در شماره اول جنگ های ستاره ای (جنگ های ستاره ای: تهدید شبه) به سختی پلک می زند!

 

همان طور که اشاره شد، اولین شماره از فیلم های جنگ های ستاره ای از نظر داستان، تهدید شبه نام دارد که در سال 1999 اکران شده است. در این فیلم به ابتدای زندگی آناکین اسکایواکر و زمانی که او در سیاره تاتونی که یک سیاره کویری است به عنوان یک برده به همراه مادرش زندگی می کند می پردازد. یکی از جدای ها به عنوان کوای کان (با بازی لیام نیسون) او را کشف می کند و از این سیاره با خودش به سیاره اصلی و مرکزی کهکشان می آورد. در تمام مدت این فیلم امپراطور قاتل (که هنوز او با به نام سیدیوس یا لرد سیدیوس می شناسیم) به دنبال آن است که آن ها را بکشد. او برای کشتن آن ها فردی به نام دارت مائول را انتخاب می کند. البته با این که او حضور زیادی در این فیلم ندارد ولی یک جدای بسیار کارکشته و کارآزموده است که در چند صحنه از این فیلم شاهد درگیری آن ها با هم هستیم.  نکته خیلی جالب در رابطه با دارت مائول این است که او به سختی در این فیلم پلک می زند! علت این موضوع هم به شیوه گیرمی که از این هنرپیشه شده برمی گردد. در حقیقت در آن زمان برای این که چهره ای زشت را برای این کاراکتر درست کنند او را به شکلی گریم کرده بودند که نتواند پلک بزند. هنرپیشه ای که نقش او را بازی کرده بود (یعنی ری پارک) بعدها گفته بود که یکی از ناراحتی هایی که من به هنگام بازی کرد در این فیلم داشتم این بود که چشمان مرا به شکلی گریم کرده بودند که خیلی سخت بود که پلک بزنم و این کار برایم خیلی دردناک بود!

16. صدایی که برای چوباکا گذاشته بودند علاوه بر صدای خرس عصبانی، ترکیبی از صدای چند حیوان از جمله صدای شیر و جغد بود!

 

یک نکته جالب دیگر در رابطه با جنگ های ستاره ای که اکثر افرادی که حتی خودشان را ممکن است از هواداران این مجموعه بدانند به درستی نمی دانند این است که صدایی که برای موجوداتی که در این فیلم هستند گذاشته شده در حقیقت صدایی است که در اکثر مواقع از ترکیب صداهایی ایجاد شده که در بخش های مختلف دیگر این فیلم به گوش می رسد. به عنوان مثال، برخی از صداهایی که برای جابجا شدن سفینه ها در این فیلم بکار گرفته شده مربوط به صداهایی هستند که کاملا ترکیبی می باشند. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که در برخی از موارد نیاز بود تا برای تولید کردن صداها تنها از یک صدا استفاده شود ولی اکثر صداهایی که در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته اند صداهایی ترکیبی می باشند. یکی از موارد بسیار جالبی که در رابطه با صداهایی که در این فیلم وجود دارد باید به آن اشاره کرد؛ صدایی است که از چوباکا خارج می شود. اگر به این صدا دقت کنید متوجه می شوید که این صدا تقریبا شبیه به صدای یک خرس است. این در صورتی است که این صدا در حقیقت ترکیبی از چند صدای مختلف است. یکی از افرادی که در طراحی صداهای جنگ های ستاره ای نقش مهمی داشت فردی به نام "بن بارت" بود که یک طراح صدای بسیار با استعداد بود. این فرد تصمیم گرفته بود تا برای صدای چوباکا از ترکیبی از چند صدای مختلف و متفاوت استفاده کند که یکی از آن ها صدای خرسی عصبانی بود و دیگری صدایی ترکیب شده از صدای برخی از حیوانات بود که یکی از آن ها مربوط به صدای شیر و جغد و چند حیوان دیگر بود.

17. به جای کری فیشر قرار بود "کندی ویلیامز" نقش پرنسس لیا را بازی کند!

 

پرنسس لیا یکی از مهم ترین شخصیت های کل داستان جنگ های ستاره ای است. این پرنسس در حقیقت دختر آناکین اسکایواکر و خواهر دوقلوی لوک اسکایواکر است که نیرو در او نیز مانند دیگر اعضای خانواده اش بسیار قوی می باشد. هنرپیشه ای که در فیلم های اول جنگ های ستاره ای (یعنی فیلم هایی که در سال های 1977، 1980 و 1983 به ترتیب اکران شدند) بازی می کرد کسی نبود جز کری فیشر. این در صورتی است که هنرپیشه های جوان و زیبای بسیار زیادی بودند که همگی دوست داشتند تا نقش پرنسس لیا در این فیلم را بازی کنند. در میان این هنرپیشه ها یکی از معروف ترین آن ها خانم سیدنی ویلیامز بود. او خیلی دوست داشت تا د این فیلم بازی کند و حتی برای بازی کردن در این فیلم حاضر شده بود تا برای مدت طولانی تمرین کند. ویدیوهایی از او به جا مانده است که نشان می دهد تا برای این فیلم مصاحبه می کند. او که قبل از فیلم جنگ های  ستاره ای با جورج لوکاس در فیلم قبلیش همکاری کرده بود وقتی که داستان فیلمنامه جنگ های ستاره ای را خوانده بود احساس می کرد که این نقش برای او ساخته شده است. او مخصوصا به رابطه ای که بین هان و لیا وجود داشت بسیار علاقه مند شده بود و فکر می کرد که می تواند بهترین گزینه برای این کار باشد. جالب است بدانید حتی او برخی از صحنه های این فیلم را که بعدها مشاهده می کنیم کری فیشر آن ها را بازی کرده است بازی کرده بود.

البته چندین دهه بعد در مصاحبه های تلویزیونی که انجام داده بود می گفت دیالوگ هایی که به کری فیشر می دادند خیلی سخت بودند و همیشه فکر می کرد که کری فیشر خیلی هنرپیشه توانایی است که توانسته این نقش را به خوبی بازی کند.

18. در قسمت "تهدید شبه" کوای کان و او بی وان کنوبی با استفاده از یک ریش تراش ژیلت با هم ارتباط برقرار می کنند!

 

خیلی جالب است بدانید بسیاری از جلوه های ویژه ای که در فیلم جنگ های ستاره ای بکار گرفته شده در حقیقت به شیوه ای بسیار آسان طراحی شده است. به عبارت دیگر، بسیاری از تکنیک هایی که در این فیلم مشاهده می شود تکنیک هایی هستند که به راحتی با استفاده از تکنیک های امروزی ساخته شده اند که حتی باور کردن برخی از این تکنیک ها بسیار سخت است. به عنوان مثال، یکی از این تکنیک ها مربوط به شمشیر نوری می شود که لوک اسکایواکر از آن استفاده می کند. این شمشیر نوری در حقیقت چیزی نیست جز یک فلش مربوط به یک دوربین قدیمی (که البته فراموش نکنید دسته این شمشیر فلش این دوربین است و کل شمشیر با استفاده از کامپیوتر ساخته شده است!) و یا این که برخی از ابزارهایی که در جنگ های ستاره ای در قسمت امپراطور ضربه می زند (که از نظر داستان قسمت پنجم آن است) بکار گرفته می شود در حقیقت میکروفون های قدیمی هستند!

ولی علاوه بر همه این ها، خنده دارترین نکته ای که در این زمینه وجود دارد این است که وسیله ای که در قسمت "تهدید شبه" که از نظر داستان اولین قسمت این داستان به حساب می آید کوای کان (لیام نیسون) و او بی وان کنوبی (ایوان مک گرگور) با استفاده از آن با همدیگر ارتباط برقرار می کنند در حقیقت چیزی نیست جز یک ماشین ریش تراشی ژیلت! در صورتی که دوباره این فیلم را مشاهده کردید برای بار دوم به آن دقت کنید و متوجه خواهید شد که این وسیله دقیقا شبیه به یک ریش تراش ژیلت می باشد! اگر فکر می کنید چرا این شباهت وجود دارد باید به شما بگوییم چون این دقیقا یک ریش تراش ژیلت است که البته برای این فیلم تغییراتی به آن داده شده است!

19. قرار بود هنرپیشه هایی مانند لارنس الیویه و جان گیلگود به جای دارت ویدر بازی کنند!

 

دارت ویدر در جنگ های ستاره ای نیاز به معرفی ندارد! او مظهر قدرت است ولی قدرتی است که از آن برای از بین بردن نیروهای مثبت استفاده می کند. یک نکته بسیار جالب در رابطه با او این است که همیشه نقاب تر صورت دارد و بنابراین هیچ کس نمی داند که چهره اش چگونه است! دارت ویدر را برای اولین بار در قسمت چهارم این مجموعه مشاهده می کنیم (قسمت امیدی تازه، 1977) و سپس در قسمت "امپراطوری دوباره ضربه می زند" (1980) نیز مشاهده می کنیم و در نهایت  و بعد از آن در قسمت "بازگشت جدای" (1983) می بینیم که در پایان این فیلم ماسک خودش را بر می دارد! در نهایت برای مدت تقریبا 6 سال تمام افرادی که در جهان خودشان را هواداران جنگ های ستاره ای می دانستند به این فکر می کردند که این دارت ویدر چه قیافه ای دارد! هیچ کس چهره او را ندیده بود و این موضوع همیشه به عنوان یک راز باقی مانده بود. جورج لوکاس وقتی که داشت فیلم "بازگشت جدای" را می ساخت این موضوع را می دانست که افراد زیادی هستند که دوست دارند بدانند در نهایت او چه قیافه ای دارد.بنابراین به سرعت به دنبال هنرپیشه ای بود که بتواند یک چهره مناسب را برای او به نمایش بگذارد. بنابراین او به هنرپیشه هایی مانند لارنس الیویه و یا جان گیلگود پیشنهاد داد تا در نقش دارت ویدر بازی کنند. ولی بر اساس فیلم های مستندی که مربوط به چگونگی ساختن جنگ های ستاره ای: بازگشت جدای هستند، لوکاس بلافاصله از این تصمیم خودش منصرف شد چون فکر می کرد که اگر چنین کاری را انجام دهد ممکن است حواس مخاطبین از داستان اصلی پرت شود و یا این که آن ها فکر کنند جورج لوکاس آن ها را مسخره گرفته است و داستان را جدی نگیرند!

ولی با این وجود هنوز هم می توانیم درک کنیم که لارنس الیویه چقدر خوب می توانست نقش دارت ویدر در حال مرگ را بازی کند! واقعا آیا چنین بازی لایق گرفتن جایزه اسکار نبود؟

20. کری فیشر و هریسون فورد به هنگام فیلم برداری فلیم جنگ های ستاره ای: امپراطوری ضربه می زند به هم علاقه مند شدند!

 

یکی از اتفاقات بسیار جالبی که در طول فیلم برداری فیلم های جنگ های ستاره ای افتاده است رابطه عاشقانه ای می باشد که کری فیشر با هریسون فورد برقرار کردند. در حقیقت کاراکترهایی که این دو بازی می کردند نیز قرار بود دارای چنین رابطه عاشقانه ای باشند: داستان از این قرار بود که پرنسس لیا و هان سولو بعد از این که در شماره چهارم فیلم از نظر داستان (یعنی جنگ های ستاره ای: یک امید تازه) همدیگر را در یک پایگاه فضایی که مربوط به نیروهای امپراطوری قاتل کهکشان بود دیدند با هم دوست شدند و کم کم به همدیگر علاقه مند شدند. این علاقه ای که این دو به هم داشتند به اندازه ای زیاد بود که داستان تا حد داشتن یک رابطه کاملا جدی به پیش رفت. هر دوی آن ها یعنی هم هریسون فورد و هم کری فیشر بعد از این که سال ها از آن رابطه گذشت، آن رابطه را به شکل یک رابطه ای کاملا جدی توصیف کردند که حقیقتا بینشان ایجاد شده بود.

21. در داستان اصلی قرار بود یک نسخه 10 ساله از هان سولو در قسمت سوم جنگ های ستاره ای یعنی "جنگ های ستاره ای: انتقام سیت" وجود داشته باشد!

 

همان طور که می دانید داستان جنگ های ستاره ای را باید در ابتدا از جنگ های ستاره ای:تهدید شبه نگاه کنید. داستان درباره پسری جوان به نام آناکین اسکایواکر است که در سیاره تاتونی زندگی می کند. کوای کان بعدها این پسربچه را از سیاره خودش و از مادرش جدا می کند و او را با خودش به معبد جدای ها می برد تا آموزش هایی به او بدهد. در ابتدا او را قبول نمی کنند ولی در نهایت می پذیرند که او یک جدای شود البته این اتفاق زمانی می افتد که دیگر کوای کان از بین رفته است و بنابراین شاگرد کوای کان یعنی او بی وان کنوبی او را بزرگ می کند و تبدیل به یک جدای می کند. کم کم آناکین اسکایواکر به سمت نیمه تاریک قدرت رانده می شود و در نهایت به او بی وان کنوبی خیانت می کند و تصمیم می گیرد تا بر علیه جهموری کهکشانی اقدام کند و در نهایت تصمیم می گیرد که با امپراطوری قاتل کهکشان همکاری کند. وقتی که به شماره های بعدی این فیلم (که از شماره جنگ های ستاره ای: یک امید تازه شروع می شوند که در سال 1977 اکران شده است) می رویم متوجه می شویم که داستان به 20 سال بعد رفته است و اکنون آناکین اسکایواکر تبدیل به یکی از ژنرال های بسیار قدرتمند امپراطوری کهکشان به نام "دارت ویدر" یا همان "لرد ویدر" شده است که تمام شورشیان و افرادی را که با آن ها مبارزه می کنند شکست می دهد و بدون هیچ چون و چرایی به امپراطور خدمت می کند! بنابراین مسیر داستان از فیلم های جدید شروع شده و ادامه آن در فیلم های قدیمی است. اما هان سولو که یکی از شخصیت های مهم این فیلم است در سری فیلم های قدیمی حضور داشته است و به نظر می رسد قرار بود که یک نسخه کودک او را در فیلم جنگ های ستاره ای: انتقام سیت قرار دهند. در صورتی که همیشه به عنوان یکی از طرفداران جنگ های ستاره ای فکر می کردید که وجود هان سولو به عنوان یک کودک باید خیلی هیجان انگیز باشد باید بدانید که چنین اتفاقی قرار بوده در این داستان بیفتد. حتی قرار شده بود که این هان سولوی کودک در این فیلم چند دیالوگ هم داشته باشد. در حقیقت بر اساس گفته های ایان مگیگ، قرار بوده در یکی از صحنه های فیلم نشان داده شود که هان سولو بوسیله چوباکا بزرگ شده است و حتی قرار بوده یک خطر را هم در این فیلم داشته باشد که می گوید:"نگاه کن من یک فرستنده جالب پیدا کردم! من فکر می کنم هنوز هم می تواند سیگنال بفرستد و دریافت کند!"

22. چهره بوبا فت در قسمت جنگ های ستاره ای: امپراطور دوباره ضربه می زند در یک لحظه نشان داده شده است ولی شما برای شناختن آن نیاز به اطلاعات پشت صحنه ای فیلم دارید!

 

یکی دیگر از شخصیت هایی که همیشه زیر ماسک نشان داده می شد و هرگز هیچ فردی نمی توانست چهره واقعی آن را ببیند، شخصیت بوبا فت بود که یکی از کاراکترهای منفی این داستان بود. هرکسی که خودش را از هواداران این مجموعه هیجان انگیز و فضایی می داند همیشه این سوال در ذهنش وجود دارد که: "خیلی دلم می خواهد بدانم که حقیقتا چهره این بوبا فت به چه شکلی است!" ولی با این که بسیاری از افرادی که حتی ممکن است از طرفداران جنگ ستارگان باشند این موضوع را ندانند ولی حقیقت این است که چهره اصلی بوبافت در فیلم نشان داده شده است! در حقیقت در یکی از صحنه های این فیلم چهره او به صورت کاملا آشکار قابل دیدن می باشد.

اما....!

اگر فکر می کنید که نتوانستید چهره او را تشخیص دهید اشکالی ندارد شما بخشیده می شوید چون شما برای این که او را ببینید نیاز به دانشی دارید که مربوط به چگونگی تولید کردن فیلم مورد نظر می باشد. در حقیقت جربی بالوک که بوبا فت را بازی می کرده داستان را به این شکل بیان می کند که:

" یک روز من در لباس بوبا فت خودم نشسته بودم و از من خواسته شد که اگر ممکن است امروز به جای بازی کردن بوبا فت نقش یکی از افسران امپراطوری را بازی کن چون هیچ کس دیگری نیست که این کار را انجام دهد! نقش مورد نظر نقش سروان شسکیل بود که در آن زمان هنوز نامی نداشت. او در صحنه ای بازی می کند که در سیاره ابرها، لیا می گوید: "لوک! نگاه کن این یک تله است!" و قرار است این سروان شسکیل به لوک شلیک کند! شما می توانید چهره مرا در آن بخش از فیلم ببینید!

23. قرار بود تا نام اصلی و اولیه یودا، بافی باشد!

 

استاد یودا یکی از قوی ترین و در عین حال پیرترین و ماهرترین استادان جدای می باشد. تمام افرادی که ما به عنوان جنگجویان جدای می شناسیم توسط او تعلیم دیده اند! بنابراین می توان گفت که جایگاه بسیار مخصوصی در جنگ های ستاره ای دارد. کاراکتر او همچنین به اندازه ای محبوب شده که خارج از جنگ ستارگان نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. ولی در اینجا می خواهیم به یک نکته بسیار مهم درباره او که شاید کمتر کسی بداند اشاره کنیم. افرادی که حقیقتا طرفداران فیلم های جنگ های ستاره ای می باشند می دانند که نام اصلی یودا (حداقل در فیلمنامه) "مینک یودا" است! اما حقیقت این است که چیزی که کسی درباره آن نمی داند این است که در مراحل خیلی خیلی اولیه نوشتن فیلمنامه جنگ ستارگان: امپراطور دوباره ضربه می زند، قرار بود تا نام یودا در حقیقت بافی باشد! بله بافی! البته ممکن است اکنون این موضوع به نظر شما کمی غیرواقعی باشد. ممکن است به آن بخندید و فکر کنید که این نام بچه گانه است ولی حقیقت این است که یودا قرار بوده تا به این نام صدا شود! دنیا جای خیلی متفاوتی بود در صورتی که ما این کاراکتر مهم جنگ های ستاره ای را به نامی کاملا متفاوت می شناختیم!

24. در جهان جزیره کوچکی در نزدیکی ساحل نیوزلند  وجود دارد که سکه های جنگ های ستاره ای را به عنوان ارز رایج قبول می کند!

 

همان طور که می دانید شهرت این فیلم ها به اندازه ای بود که از یک فیلم جدا شدند و مفهومی وسیعتر و بزرگتر پیدا کردند. بعد از این که جنگ های ستاره ای: یک امید تازه برای اولین بار در سینماهای آمریکا اکران شد مردم با شور و اشتیاقی باورنکردنی به سینماها هجوم آوردند تا این فیلم را بارها و بارها دوباره و دوباره ببینند! این فیلم همچنین تاثیرات بسیار زیادی بر روی فرهنگ مردم در تمام جهان داشت و از جمله این که جزیره ای به نام نیو وجود دارد که تقریبا 1500 مایل از سواحل نیوزلند فاصله دارد و بر اساس لوس آنجلس تایمز، تنها مکانی در کره زمین است که شما می توانید با استفاده از سکه های مختلف مربوط به شخصیت های مختلف سری فیلم های جنگ های ستاره ای برای خودتان کالاهای مختلف تهیه کنید!


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
سه شنبه 2 آذر 1400 ساعت 11:19 | بازدید : 17 | نوشته ‌شده به دست حامد رضایی | ( نظرات )

 

24 حاشیه بسیار جذاب و خواندنی درباره سری فیلم های جنگ های ستاره ای که حتی هواداران این مجموعه نیز نمی دانند! (بخش اول)

 

سری فیلم های جنگ های ستاره ای دارای شهرت جهانی هستند. شهرت این فیلم ها به اندازه ای زیاد است که این سری فیلم ها دیگر از قالب یک فیلم خارج شده اند و به صورت یک حماسه درآمده اند.. این فیلم دارای جلوه های ویژه بسیار فوق العاده ای است که ساعت ها می تواند مخاطبین را به خودش سرگرم کند. همچنین این فیلم از نظر کاراکترها بسیار قوی است و افرادی که این کاراکترها را پرداخته اند در کار خودشان بسیار موفق بوده اند. جنگ های ستاره ای را می توان به عنوان یکی از بزرگترین و موفق ترین فرانچایزهای تاریخ سینما درنظر گرفت و می توان گفت که این فیلم حتی در زمره بهترین فیلم هایی که در تاریخ سینما ساخته شده اند شناخته می شود. میزان فروش این فیلم بسیار بالا بود و به طور کلی این فیلم موفق شد تا یک فرهنگ جدیدی را در فیلم سازی ایجاد کند و باعث شود که بسیاری از فیلم های آینده تحت تاثیر این فرهنگ قرار بگیرند. جورج لوکاس فردی که خالق جنگ های ستاره ای بود توانست تبدیل به ثروتمندترین کارگردان در سینما شود و با ساختن این فیلم به ثروت هنگفتی (در حد میلیارد دلار) رسید. بعد از ساخته شدن این فیلم داستان های زیادی درباره آن شکل گرفت و از آنجایی که این داستان ها به دلیل فضای بازی که در داستان اصلی این فیلم ساخته شده بود این زمینه را داشتند که رشد کنند؛ برای این فیلم حواشی زیادی ایجاد شد. اما در کنار تمام حواشی و داستان هایی که در اطراف این سری فیلم ها وجود دارد؛ برخی از جزئیات و نکته ها هم وجود دارد که حتی افرادی که خودشان را طرفداران این فیلم می دانند و درباره این فیلم (با بهتر بگوییم فیلم ها) اطلاعات زیادی دارند نیز نمی دانند. در ادامه این پست تصمیم گرفتیم تا 24 حاشیه جذاب و جالب درباره این سری فیلم ها را که حتی بسیاری از هواداران این فیلم ها هم نمی دانند برایتان ارایه کنیم.

1. در داستان اصلی جنگ های ستاره ای ، شخصیت R2-D2 به گونه ای بود که می توانست سخن بگوید!

 

یکی از محبوب ترین و در عین حال دوست داشتنی ترین شخصیت های جنگ های ستاره ای،  شخصیت R2-D2 می باشد. این شخصیت در حقیقت یک رباتی است که در ابتدای فیلم چهارم مشاهده می کنیم که پرنسس لیا این ربات را مامور می کند تا به او بی وان کنوبی در سیاره تاتونی پیغامی را برساند. او همچنین نقشه هایی را که برای از بین بردن سلاح های جنگی دشمنانشان مورد نیاز است در این ربات قرار می دهد و آن را از سفینه ای که در حال اشغال شدن توسط نیروهای دشمن (امپراطوری کهکشانی) است به بیرون می فرستد. این ربات همراه با یک ربات دیگر مسیر طولانی را طی می کنند تا سرانجام به او بی وان کنوبی می رسند و داستان ادامه پیدا می کند.

نکته جالب توجه این است که تمام افرادی که سری فیلم های جنگ های ستاره ای را نگاه می کنند بر این باورند که این ربات نمی تواند سخن بگوید. البته آن ها درست فکر می کنند چون این ربات در تمام مدت فیلم صداهایی به شکل بوق از خودش خارج می کند که ربات های دیگر می توانند زبانی را که او به آن صحبت می کنند به راحتی بخوانند. این در صورتی است که در داستان اصلی فیلم جنگ های ستاره ای، قرار بوده که این ربات به زبان انگلیسی صحبت کند ولی بعدا در نسخه های بعدی فیلم نامه، نوسینده تصمیم می گیرد که این زبان را حذف کند.

2. در داستان اصلی فیلم جنگ های ستاره ای قرار بود که لوک اسکایواکر به سمت نیروی تاریک قدرت کشانده شود!

 

یکی دیگر از تفاوت هایی که نسخه اصلی فیلم نامه و نسخه اولیه داستان با هم داشتند این بود که در داستان اصلی فیلم قرار بود که لوک اسکایواکر در حقیقت بعد از این که توسط امپراطور و دارت ویدر اغفال می شود به سمت نیروی تاریک قدرت کشانده شود. این در حالی است که در فیلم نامه اصلی به این شکل نیست. در حقیقت در فیلمنامه اصلی که بعدا تبدیل به فیلم اصلی می شود مشاهده می کنیم که لوک اسکایواکر بعد از این که امپراطور از او می خواهد که به سمت نیروی تاریک قدرت بیاید و تبدیل به یک مبارز شیطان صفت شود این پیشنهاد امپراطور را رد می کند و سعی می کند تا با او و دارت ویدر مبارزه کند. او تمام تلاش خودش را می کند تا بر آن ها پیروز شود و در نتیجه این کار را هم انجام می دهد. البته این داستان که تمام افرادی که در طرف تاریک قدرت وجود دارند شکست می خورند و تمام شخصیت هایی که در داستان به نوعی نقش مثبت داشته اند نجات پیدا می کنند داستانی است که در فیلم نامه اصلی بود که بعدا تبدیل به فیلم شده است. در صورتی است که حقیقت این است که جورج لوکاس حتی تا مدت کمی قبل از کامل شدن فیلمنامه این فیلم تصمیم گرفته بود تا داستان را به این شکل درآورد که در آخرین لحظه های این فیلم بعد از کشته شدن دارت ویدر لوک تصمیم بگیرد تا نقاب دارت ویدر را بر تن کند و بگوید: "حالا دیگر من دارت ویدر هستم!" و سعی کند تا شروع به کشتن شورشیان بر علیه امپراطوری بکند! این در صورتی است که جورج لوکاس در آخرین لحظات تصمیم خودش را عوض کرد و گفت: "بهتر است که داستان را به شکل بهتری به پایان ببریم چون در نهایت این داستان برای بچه هاست!"

3. آن ها تصمیم داشتند تا یک میمون را به جای "یودا" بگذارند!

 

استاد یودا مهم ترین و برجسته ترین استاد جدای است. او صدها سال عمر کرده و شاگردان زیادی تربیت کرده است. او در حقیقت رئیس شورای جدای نیز می باشد و همیشه سعی می کند تا درباره موضوعات مختلف به جدای هایی که قرار است مدافعین کهکشان باشند کمک کند. او تقریبا از تمام جدای هایی که در کهکشان وجود دارند قوی تر است و میزان نیرو در جسم او بسیار زیاد است. (البته به استثنای آناکین اسکایواکر که بعدها تبدیل به مان دارت ویدر شد که از او نیز قوی تر بود!). این در حالی است که بر اساس گفته های افرادی که به عنوان دست اندرکار در فیلم جنگ ستارگان نقش داشتند؛ افرادی که می خواستند استاد یودار را طراحی کنند؛ به جای این که یک ماپت را برای او طراحی کنند تصمیم گرفته بودند تا از یک میمون حقیقی استفاده کنند و بر تن آن لباس هایی بکنند تا بیشتر حالت طبیعی داشته باشد. حتی خیلی جالب است بدانید که این کار تا مدت کوتاهی قبل از این که فیلم اصلی اکران شود ادامه داشت و قرار بود تا فیلم برداری به این شکل صورت بپذیرد. اما در نهایت تصمیم بر آن شد تا به جای آن از یک ماپت استفاده کنند به این دلیل که افرادی که قرار بود این کار را انجام دهند از قبل در فیلم اودیسه فضایی 2001 کار کرده بودند و با میمون هایی که در این فیلم کار کرده بودند تجربه خوبی نداشتند و می گفتند که این میمون ها باعث می شود که سردرد بسیار زیادی دچار افرادی شود که با آن ها کار می کنند!

4. در فیلم جنگ های ستاره ای 7 که در سال 2015 اکران شد، کری فیشر بیش از 40 بار بر صورت اسکار ایزاک سیلی زد!

 

کری فیشر بازیگری بود که آن ها برای فیلم های اولیه او را برای نقش پرنسس لیا انتخاب کردند. پرنسس لیا فردی است که رهبری شورشیان را بر عهده دارد و سعی می کند تا امپراطوری قاتل کهکشان را شکست دهد. او بعدها متوجه می شود که دختر دارت ویدر و خواهر دوقلوی لوک اسکایواکر است. داستان از این قرار است که وقتی که فرزندان آناکین اسکایواکر که همان دارت ویدر است به دنیا می آیند؛ او بی وان کنوبی آن ها را از امپراطور و خود دارت ویدر پنهان می کند و هرکدام از آن ها را به یک خانواده می دهد تا بزرگ کنند. پرنسس لیا را به خانواده ای مرفه که شاه یکی از سیاره ها می باشند می دهند و لوک اسکایواکر را نیز به یک خانواده در سیاره ای در تاتونی می دهند. این در صورتی است که او وقتی بزرگ می شود دیگر از هویت خودش خبر ندارد.

در قسمت 7 داستان که حقایق آن تقریبا 30 سال بعد از حقایقی که در قسمت ششم گذشته اتفاق می افتد مشاهده می کنیم که کری فیشر در نقش یک نسخه پیرتر شده از پرنسس لیا ظاهر می شود که در آن زمان نیز رهبری گروهی را برعهده دارد که اکنون موفق شده اند تا امپراطوری کهکشان را شکست دهند. در این فیلم مشاهده می کنیم که شخصیتی به نام پو دامرون بر خلاف دستورات پرنسس لیا عمل می کند و البته جالب اینجاست که ظاهر این دو به هنگام فیلم برداری نیز رابطه خوبی با هم نداشته اند چون در طول مدت فیلم برداری این فیلم کری فیشر 40 بار بر صورت اسکار ایزاک سیلی نواخته است!

5. ساموئل ال جکسون بازیگر نقش میس ویندو دوست داشت تا شمشیر نوریش رنگی متفاوت با دیگران داشته باشد!

 

یکی از مهم ترین و کلیدی ترین ویژگی ها و مشخصه هایی که اصلی ترین قهرمانان این سری فیلم ها یعنی سلحشوران جدای داشتند این بود که آن ها از نیرویی استفاده می کردند که به آن ها قدرت می داد تا کارهایی انجام دهند که دیگران نمی توانستند انجام دهند. به عنوان مثال آن ها می توانستند با استفاده از دست هایشان اشیا را جابجا کنند. این در حالی بود که مخلوقات دیگر (چه انسان ها و چه غیر انسان ها) چنین کاری را نمی توانستند انجام دهند. آن ها همچنین از نظر بدنی نیز با دیگران متفاوت بودند. به عنوان مثال در خون آن ها ماده ای به نام مدی کلورین وجود داشت که آن ها را از دیگران متمایز می کرد و به میزانی که این ماده در بدن آن ها بیشتر بود قدرت های خارق العاده آن ها افزایش پیدا می کرد به این دلیل که این "نیرو" در آن ها قوی تر بود. به عنوان مثال وقتی که آناکین اسکایواکر را در سیاره تاتونی پیدا کردند به این نتیجه رسیده بودند که میزان مدی کلورین خون او نسبت به تمام افرادی که تا کنون می شناختند (حتی استاد یودا!) بیشتر بود و بنابراین به این نتیجه رسیدند که او می تواند یک جدای قدرتمند شود. اما علاوه بر تمام این موارد، می توان گفت یکی از دیگر مشخصه های آن ها ابزار جنگ آن ها بود. آن ها برای این که بتوانند تبدیل به یک جدای واقعی شوند ابزار جنگی داشتند که با ابزارهای دیگری که این این فیلم مورد استفاده قرار می گرفت متفاوت بود. آن ها در حقیقت با خودشان نوعی شمشیر لیزری حمل می کردند که درست مانند شمشیرهای معمولی بود با این تفاوت که از لیزر ساخته شده بود و قدرت برش خیلی زیادی داشت و می توانست همه چیز را ببرد. یکی از شخصیت های این فیلم شخصیت میس ویندو است که یکی از استادان جدای می باشد. ساموئل ال جکسون این نقش شخصیت را بازی می کند. جالب است بدانید او برای این که نسبت به دیگر جدای هایی که در شماره سوم فیلم جنگ های ستاره ای بازی می کردند متفاوت باشد از جورج لوکاس خواسته بود تا به او یک شمشیر لیزری دهد که رنگش با رنگ دیگر شمشیرها متفاوت باشد. (اکثرا شمشیرهایی که مربوط به جدای ها بودند به رنگ آبی ساخته شده بودند و آن هایی که مربوط به سیت ها بودند به رنگ قرمز بودند) این در صورتی است که ساموئل جکسون از جورج لوکاس تقاضا کرده بود که برای او شمشیری درست کند که رنگ آن نسبت به رنگ های آبی دیگر متفاوت باشد تا به هنگام صحنه های مبارزه او از دور به راحتی دیده شود. جورج لوکاس هم برای او شمشیری به رنگ بنفش را ساخته بود و یک روز صبح قبل از شروع فیلم برداری او را با این شمشیر شگفت زده کرد.

6. جورج لوکاس به هنرپیشه ای که نقش دارت ویدر را بازی می کرد اجازه شرکت کردن در تمام رویدادهایی که مربوط به جنگ ستارگان بودند را نمی داد!

 

یکی از مهم ترین شخصیت های فیلم های جنگ های ستاره ای، شخصیت دارت ویدر می باشد. این شخصیت در حقیقت شخصیتی است که ما معمولا او را به عنوان مهم ترین عنصر جنگ ستارگان می شناسیم. او تقریبا در تمام فیلم های این مجموعه به ایفای نقش می پردازد. فیلم شماره 1 داستان به زمانی برمی گردد که او یک کودکی است در سیاره تاتونی همراه با مادرش زندگی می کند. در فیلم های بعدی شاهد این هستیم که او بزرگ می شود و کم کم به پادمی آمیدالا علاقه مند می شود. او تصمیم می گیرد تا با او ازدواج کند ولی سیدیوس به او می گوید که پادمی به زودی خواهد مرد و تنها راهی که تو می توانی با استفاده از آن رو را نجات دهی این است ک به من بپیوندی و تبدیل به یک سیت شوی. دارت ویدر هم که در آن زمان بیننده او را با نام آناکین اسکایواکر می شناسد قبول می کند و تصمیم می گیرد تا سیت شود. بنابراین تصمیم می گیرد تا بر علیه جمهوری کهکشان طغیان کند و بنابراین داستان ظهور امپراطوری شروع می شود!

بنابراین وقتی که ما به دارت ویدر فکر می کنیم اولین چیزی که به ذهنمان می رسد یک سیت بسیار قدرتمند است که دشمن تمام جدای ها می باشد. این در حالی است پشت این سیت بسیار قدرتمند و در عین حال پرابهت، مردی بود که جورج لوکاس به او اجازه نمی داد تا در رویدادهایی که مربوط به جنگ ستارگان می باشند شرکت کند! علت این موضوه هم درگیری هایی بود که بین او و جورج لوکاس ایجاد شده بود!

7. فیلم برداری اولین فیلم جنگ های ستاره ای در سال 1976 نزدیک بود منجر به ایجاد یک جنگ شود!

 

ممکن است فکر کنید که فیلم برداری کردن یک فیلم چه ارتباطی با ایجاد جنگ دارد؟ حقیقت این است که چنین ارتباطی وجود دارد! در حقیقت برای ساختن این فیلم جورج لوکاس به همراه افرادی که با او این فیلم را می ساختند مجبور شدند تا به صحرایی بروند که در کشور تونس وجود داشت. اما یک نکته خیلی مهمی که در آن زمان هم جورج لوکاس و هم همکاران و او دست اندرکاران فیلم و افرادی که مسئولیت فیلم برداری بر بر عهده داشتند به آن توجهی نمی کردند این بود که این ساختن این فیلم در این صحرا در تونس می توانست منجر به یک درگیری شدید اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بین دو کشور تونس و لیبی شود! داستان از این قرار است که کشور تونس با کشور لیبی دارای یک مرز مشترک می باشد و در آن زمان همان طور که می دانید رهبری کشور لیبی را فردی به نام معمر قذافی بر عده داشت. در آن زمان دولت تونس تهدیدهایی از سمت معمر قذافی و به طور کلی از طرف دولت لیبی دریافت کرد که در آن نوشته شده بود اگر آن ها وسایل نقلیه و ماشین های خودشان را از مرزهای کشور قذافی یعنی لیبی بیرون نبرند ممکن است این موضوع منجر به جنگ شود!

نکته جالب اینجاست که این وسایل نقلیه ای که قذافی به آن اشاره می کرد در حقیقت همان ناوبرهایی بودند که برای وسایل نقلیه ای که شخصیت های فیلم در این سیاره از آن استفاده می کردند ساخته شده بود. بنابراین جورج لوکاس برای مدتی تصمیم گرفت تا این وسایل نقلیه را به جای دیگری ببرد چون به خوبی می دانست که انتقال ندادن این وسایل نقلیه ممکن است منجر به بروز جنگ شود!

8. روزگاری آن ها مجبور بودند تا "چوباکا" را از شکارچیان خرس محافظت کنند!

 

فیلم جنگ های ستاره ای فیلمی بود که در مکان های مختلفی فیلم برداری می شد. این فیلم نشان دهنده فضاهایی مختلف بود که برای این که این فیلم را بگیرند مجبور بودند تا آب و هواهای مختلف را امتحان کنند. به عنوان مثال، همان طور که در نکته قبلی بیان شد یکی از فضاهایی که در این فیلم وجود دارد فضایی مربوط به سیاره تاتونی است که سراسر آن در کویر می گذرد و افرادی که می خواستند آن را فیلمبرداری کنند مجبور بودند تا به صحراهای مختلف بروند تا بتوانند فیلمبرداری را انجام دهند. این در صورتی است که برخی از فضاهای دیگر جنگ های ستاره ای مربوط به سیاره های دیگری بود که قرار بود آب و هوای مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال، یکی از این فضاها مربوط به سیاره ای بود که در طول داستان قرار بود سراسر آن پوشیده از جنگل باشد. در چنین فضایی فیلم برداران به جنگل هایی رفتند که در کارولینای شمالی قرار داشت. آن ها سعی کردند تا برای این که سکانس های مربوط به ماه اندور را فیلم برداری کنند به این جنگل ها بروند. ولی نکه جالی که در اینجا وجود دارد این است که فیلمبرداری در این جنگل ها مدت زیادی (تقریبا چیزی حدود 7 ماه) به طول انجامید و البته در طول این مدت فیلم برداری یکی از شخصیت های این فیلم یعنی چوباکا (که ظاهری شبیه به یک خرس پشمالو دارد) در کنار آن ها بود. همین موضوع باعث می شد که بسیاری از افرادی که در این جنگل ها به عنوان شکارچیان خرس بودند سعی می کردند تا به دنبال خرس بگردند و بنابراین اشتباها چوباکا را به عنوان خرس می دیدند و حتی در برخی از موارد قصد شکار کردن آن را داشتند! حقیقت این است که محافظین شخصی که در آنجا بودند باید تلاش می کردند تا این شخصیت را از شکارچیان مخفی کنند. نکته دیگر در این رابطه این است که حتی برخی از افراد که در آن زمان به دنبال ردپای موجودات ناشناخته در جنگل ها می گشتند اشتباها ردپای چوباکا را پیدا کرده بودند و فکر می کردند که حقیقتا یک موجود ناشناخته پیدا کرده اند!

9. الک گینس، مردی که شخصیت او بی وان کنوبی را بازی کرد کلا از جنگ های ستاره ای متنفر بود!

 

یکی از مهم ترین و کلیدی ترین شخصیت های این فیلم ها، شخصیت او بی وان کنوبی است که آن را سر الک گینس بازی کرد. البته او بخش هایی از این فیلم را بازی کرد که مربوط به پیری او بی وان کنوبی بود (بخش هایی که مربوط به جوانی او می باشد توسط هنرپیشه ای به نام ایوان مک گرگور بازی شده است). نکته جالب درباره آقای گینس این است که ایشان که یک هنرپیشه انگلیسی تبار بودند بیشتر به بازی کردن در نقش هایی تئاتری علاقه داشتند. او سعی می کرد تا شخصیت هایی را برای بازی کردن بپذیرد که بر اساس نمایشنامه هایی بودند که مربوط به شکسپیر بود. این در حالی است که شخصیت او بی وان کنوبی به هیچ عنوان شباهتی با این شخصیت ها نداشت! بر اساس گفته بسیاری از افرادی که در طول این مدت با این فرد در پروسه فیلم برداری فیلم جنگ های ستاره ای می کردند؛ ظاهرا او به هیچ عنوان علاقه ای به این فیلم نداشته است. حتی گفته می شود که او به طور کلی از این سری فیلم ها متنفر بوده است! جالب است که او در یکی از نامه هایی که به یکی از دوستانش نوشته بود از شخصیتی که قرار بود در جنگ های ستاره ای بازی کند گلایه کرده بود و گفته بود که از این که مجبورم این دیالوگ هایی را حفظ کنم که به هیچ عنوان حتی مشخص کننده شخصیت مسخره او بی وان کنوبی هم نیستند ناراحت هستم!

جالبتر آن که بر خود الک گینس سال ها بعد وقتی که سال های پایانی عمر خودش را می گذراند به خاطر می آورد بعد از این که این فیلم اکران شد، کودکی نزدش آمده بود تا به عنوان فردی که شخصیت او بی وان کنوبی را بازی کرده برایش امضا بگیرد. این کودک به الگ گینس گفته بود که من این فیلم را تقریبا 100 بار تماشا کرده ام! الک گینس هم به این کودک گفته بود که به شرطی این پوستر را برای تو امضا می کنم که دیگر این فیلم را تماشا نکنی! الگ گینس در ادامه خاطراتش نوشته است این که یک پسر نوجوان یک فیلم بسیار مزخرف و غیر واقعی را حدودا 100 بار ببیند برای من خیلی تلخ است و من امیدوارم اکنون که احتمالا در سال های دهه سوم زندگیش است هنوز هم در دنیای تخیلی و مسخره و مزخرف این فیلم نباشد!

10. فیلم جنگ ستارگان با سری فیلم های پدرخوانده ارتباطات مستقیم بسیار زیادی دارد!

 

یکی از نکته های بسیار جالب در رابطه با این فیلم این است که این فیلم از نظرهای زیادی با فیلم پدرخوانده ارتباطات مستقیمی دارد. در حقیقت کارگردانان این فیلم ها با هم دوستان صمیمی بوده اند. جورج لوکاس که یکی از دوستان صمیمی فرانسیس فورد کاپولا است و با او در فیلم پدرخوانده کار می کرده است از فیلم سازی او خیلی تاثیر پذیرفته. در حقیقت شما می توانید این تاثیر را در تمام جنبه های مختلف فیلم جنگ ستارگان مشاهده کنید. این تاثیر هم خودش را در شخصیت هان سولو که می توان او را قهرمان اصلی فیلم دانست نشان می دهد و هم ارتباطات کاری که هان سولو با جابای هات بسیار بارز است. (هان سولو فردی است که سفینه ای باربر را حمل می کند و به نوعی در سطح کهکشانی قاجاق می کند. او برای یک قاچاقچی بزرگتر به نام جابای هات کار می کند که یک موجود غیرانسان است و اهل سیاره تاتونی می باشد. در روند داستان مشاهده می کنیم که او برای این که قرض های زیادش را به جابا بپردازد سعی می کند تا پول زیادی بدست آورد و...) البته علاوه بر این ارتباط، می توان در بخش های بسیار مختلف دیگر این فیلم نیز رابطه ای میان داستان جنگ های ستاره ای جورج لوکاس و چندگانه کلاسیکی که دوست جورج لوکاس یعنی فرانسیس فورد کاپولا خلق کرده است مشاهده کرد که نشان دهنده این است که این دو فیلم تا چه اندازه می توانند با هم ارتباط داشته باشند. ولی شاید یکی از بهترین جنبه های این رابطه را بتوان در ارتباطی که میان پرنسس لیا و جابای هات وجود دارد نشان داد که می توان گفت دقیقا آینه ای از مرگ لوکا براسی (لنی مونتانا) می باشد که حتی در وب سایت جنگ ستارگان نوشته شده که این موضوع به صورت خیلی عمدی در فیلم قرار داده شده است.

11. طراحان جنگ های ستاره ای لباس های یکی از مشهورترین شخصیت های شرور فیلم به نام "بوبا فت" از روی لباس های مبدل فردی اقتباس کرده بودند که در یک رژه نظامی در خیابان شرکت کرده بود!

 

اکثر افرادی که فیلم های جنگ های ستاره ای را تماشا می کنند و یا حتی برخی از افرادی که خودشان را به عنوان هواداران پروپاقرص این مجموعه می دانند بر این باورند که "بانتی هانتر" افسانه ای و معروف این فیلم که یکی از شخصیت های بسیار مهم و موثر در این فیلم می باشد و نام اصلی آن در فیلم "بوبا فت" نامگذاری شده است؛ برای اولین بار در فیلم امپراطوری دوباره ضربه می زند که در سال 1980 ساخته شده بود ظاهر شد. این در حالی است که افرادی که حقیقتا خودشان را هوادار جنگ های ستاره ای می دانند باید این نکته ظریف را بدانند که این شخصیت در حقیقت قبل از این که در فیلم امپراطوری ضربه می زند در سال 1980 ظاهر شود در یک فیلم کوتاه مربوط به جنگ ستارگان ظاهر شد که در سال 1978 اکران شده بود و نام این فیلم "تعطیلات مخصوص جنگ های ستاره ای" بود که در حقیقت از نظر زمانی بین شماره اول و شماره دوم این فیلم اکران شده بود.

نکته خیلی جالبتر این است که آن ها نیز اشتباه می کنند!

حقیقت داستان این است که ایده اصلی این شخصیت مربوط به زمانی می شود که کمی قبلتر از فیلم میان فیلم اول و دوم جنگ ستارگان، این شخصیت از فردی الهام گرفته شده بود که در روز 24 سپتامبر سال 1978 در یک رژه نظامی که در ایالت کالیفرنیا انجام می شد گرفته شده بود!

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آخرین عناوین مطالب